همه ایـن روزهـا کـه گــذشـت
درد بود، ولی درمانشان کارا نبود!
یـاد تـو بود، اما خودت نبودی
نبودی و این درد بیداد میکرد، امان میبرید و تو باز نمیامدی ؟!
انگار هیچ حسی صدای ناله های مرا به تو نمیرساند!
گفتند درد را صبوری کن ..... صبوری کردم،
انگار نمیدانستند درس صبوری را از برم!
من مدتهاست صبوری میکنم نبودن ها و نخواستن های تو را
انگار حتی دلت نمیخواست این درد آرام بگیرد!
که خود میدانی اگر تو میخواستی،
با تو همه دردها رفتنی میشدند
درمان درد تو ... من نبودم!
اما درمان درد من .... تویی ...
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .